در خیابانهای تهران، مشهد، اصفهان یا حتی شهرهای کوچکتر، یک نگاه کافی است تا آنها را تشخیص بدهی. دخترانی که انگار از کاتالوگ اینستاگرام بیرون آمدهاند: کیف لوییویتون مونوگرام روی شانه، کفش گوچی یا بالنسیاگا که پاشنهاش با هر قدم صدا میدهد، عینک ریبن ویفریر، ساعت اپل با بند هرمس، و البته شال یا مانتویی که حتماً باید لوازمی از یک برند معروف داشته باشد؛ حتی اگر فقط یک سنجاقسوزن کوچک با لوگوی شنل باشد.
برندبازها دو دستهاند: دسته اول آنهایی که واقعاً پول دارند (یا خانوادهشان دارد) و خریدن یک تیشرت 40-50 میلیونی گوچی برایشان مثل خریدن یک بسته آدامس است. این گروه معمولاً کمتر خودنمایی میکنند؛ چون برند برایشان عادی شده، مثل نفس کشیدن.
دسته دوم (و اکثریت قریب به اتفاق) اما آنهایی هستند که برای داشتن «ظاهر برندباز» تا مرز ورشکستگی میروند. اینها همانهاییاند که قسط ماشین را عقب میاندازند ولی کیف دیور کتابی میخرند (حتی اگر اصل هم نباشد)، یا برای یک جفت کتونی نایکی دانک جدید، دو ماه حقوقشان را کنار میگذارند. این گروه دقیقاً همانهایی هستند که پدیدهٔ «برندبازی» را به یک فرهنگ تبدیل کردهاند.
جالبترین بخش ماجرا روانشناسی قضیه است. برندباز واقعی دنبال لباس نیست؛ دنبال «هویت» است. وقتی یک دختر 22 ساله با مانتوی ساده و کیف چرم ایرانی در جمع مینشیند و بقیه با لوگوی بزرگ LV و گوچی دورش هستند، احساس میکند «کم» است. برند شده معادل کلاس اجتماعی، زیبایی، موفقیت و حتی هوش. در نتیجه، خیلیها حاضرند به جای سرمایهگذاری روی خودشان (تحصیل، سفر، تجربه)، روی ظاهرشان سرمایهگذاری کنند؛ چون این یکی نتیجهٔ فوری دارد: لایک بیشتر، نگاه بیشتر، حس «بالاتر بودن».
در سالهای اخیر یک زیرشاخهٔ جدید هم به وجود آمده: برندبازهای «ملیگرا»! اینها همانهایی هستند که با افتخار مانتو و شال ایرانی میپوشند ولی حتماً باید کیف و کفش و عینکشان خارجی باشد. انگار برند خارجی شده مهر تأیید نهایی روی سلیقهٔ ایرانی!
یک نسل که ارزش خودش را با تعداد لوگوهایی که روی بدنش دارد میسنجد. پدیدهای که نه فقط در ایران، بلکه در تمام کشورهای در حال توسعه با سرعت برق در حال رشد است. فقط در ایران چون تضاد طبقاتی بیشتر به چشم میآید و اینستاگرام جای تلویزیون را گرفته، برندبازی تبدیل شده به یک مسابقهٔ بیپایانِ «کی بیشتر لوکس به نظر میرسد».
برندبازان نه خوبند نه بد؛ فقط آینهای تمامقد از جامعهای هستند که در آن «داشتن» خیلی راحتتر از «بودن» اعتبار میآورد.
برای مشاهده ویدیوی نمونه ای از برندبازها, روی همین خط کلیک نمائید.