تو قصابیهای بزرگ یا سوپرمارکتهای زنجیرهای، همیشه چند تکه گوشت جلوی ویترین میبینید که انگار دارند با تمام وجود التماس میکنند کسی آنها را ببرد خانه. برچسب قرمزِ «تخفیف ویژه»، «آخرین فرصت»، «50٪ تخفیف» یا حتی «70٪ کاهش قیمت» رویشان چسباندهاند و تاریخ مصرفشان یا همان روز است یا فردا. فروشنده هم با لبخند معناداری نگاهشان میکند؛ انگار میداند این گوشتها دیگر امیدی به ماندن در یخچال فروشگاه ندارند.
این گوشتها معمولاً همانهایی هستند که صبح زود از سردخانه آورده شدهاند، چند ساعت زیر نور لامپهای LED رنگ و رو رفتهاند، سطحشان کمی خشک شده و رنگشان از آن قرمزِ براقِ تازه به سمت قهوهایِ مات رفته. اما هنوز سالماند. هنوز میشود با آنها یک آبگوشت غلیظ گرفت، یک کباب کوبیده آبدار درست کرد یا حتی یک استیک سریع تابهای پخت؛ فقط باید همان روز آشپزی شوند.
خیلیها با ترس از کنارشان رد میشوند و فکر میکنند «حتماً خراب شده که اینقدر ارزانش کردهاند». در حالی که واقعیت این است: فروشگاه نمیخواهد حتی یک گرم گوشت را دور بریزد. هزینه دور ریختن گوشت تاریخگذشته خیلی بالاست (جریمه محیط زیست، هزینه دفع، از دست دادن سرمایه). پس ترجیح میدهد با ضرر بفروشد تا اینکه صبح فردا مجبور شود همه را داخل سطلهای مخصوص بیندازد.
من خودم بارها این گوشتها را خریدهام. رازش ساده است:
نتیجه؟ کیلویی 700-800 هزار تومانی را گاهی 350-400 میخری. طعمش هم هیچ فرقی با گوشت تازه ندارد، چون در اصل هنوز تازه است؛ فقط فرصت نمایشش تمام شده.
این گوشتهای «رو به انقضا» در واقع همان لحظهای که برچسب قرمز میخورند، از کالای لوکس تبدیل میشوند به فرصتی طلایی برای کسانی که بلدند آشپزی کنند و از دور ریختن غذا متنفرند. بقیه فقط با تردید نگاهشان میکنند و میروند سراغ گوشتهای تازه وکیومشدهٔ گرانتر که اتفاقاً شاید دو هفته پیش بستهبندی شده باشند.
پس دفعهٔ بعد که دیدی یک ران گوساله یا یک بسته راسته با 60٪ تخفیف جلوی ویترین التماس میکند، یادت باشد: او نه خراب شده، نه خطرناک است؛ فقط دارد آخرین نفسش را میکشد و منتظر کسی است که قدر این نفس آخر را بداند.
حتما این فیلم آموزشی گوشتهای سوپرمارکتها را ببینید لطفا اینجا ضربه بزنید.