"چارشو" (Charsho) یک واژه قدیمی و سنتی است که به نوعی پارچه دستباف و رنگارنگ با طرحهای معمولاً چهارخانه اطلاق میشود. این هنر بافندگی در بسیاری از نقاط ایران، از جمله گیلان، لرستان، یزد، گلستان و خراسان شمالی رایج بوده و با نامهای مختلفی همچون "چادرشب" نیز شناخته میشود.
قدمت: هنر چارشوبافی قدمتی دیرینه در فرهنگ ایرانی دارد و برخی پژوهشگران آن را ادامه هنر زریبافی دوران هخامنشیان میدانند. در اسناد تاریخی نیز به آن اشاره شده است، از جمله در سفرنامه ابن بطوطه که به استفاده از چادرشب برای پوشاندن سقف ارابهها اشاره کرده است.
مواد اولیه: در گذشته، چارشوها از نخهای ابریشم طبیعی، ابریشم کجین (نامرغوب) یا نخ پنبه بافته میشدند. امروزه، بیشتر از نخ پنبه بازاری برای بافت آن استفاده میشود.
تولید: این پارچهها عمدتاً توسط زنان روستایی و در فصلهای غیرکشاورزی (پاییز و زمستان) با استفاده از دستگاههای بافندگی سنتی بافته میشوند.
چارشو در زندگی روزمره مردم محلی کاربردهای فراوانی داشته و حتی از تولد تا مرگ آنها را همراهی میکرده است:
حمل رختخواب: یکی از اصلیترین کاربردهای آن، بستن رختخواب و لباسها در آن است.
پوشاک: در برخی مناطق، چارشو به عنوان بخشی از لباس محلی زنان، به ویژه به عنوان "کمربند" یا "کمرپیچ" استفاده میشود. این کاربرد به ویژه در گیلان رایج بوده و زنان قاسمآبادی در هنگام کار کشاورزی از آن برای جلوگیری از کمردرد استفاده میکردند.
قنداق کودک: چارشو برای قنداق کردن نوزادان استفاده میشد.
جهیزیه و عروسی: چارشو بخش مهمی از جهیزیه عروس به شمار میآمد و در مراسم عروسی نیز کاربرد داشت.
روانداز و دکوراسیون: از این پارچهها به عنوان روانداز، روفرشی، روتختی، پرده، سفره و حتی برای پوشاندن وسایل منزل استفاده میشد.
چارشو در هر منطقه با توجه به گویش محلی، نام متفاوتی دارد. برای مثال:
گیلان: چارشو، چاشو یا چادرشب.
بختیاریها و خراسان شمالی: چارشاو.
کرمان: چادرشو.
یزد: چادیشو.
سیستان: جاون.
چارشو (charsho) قاسمآباد گیلان به دلیل طرحها و رنگهای خاص خود، ارزش هنری بیشتری دارد و از شهرت ویژهای برخوردار است. امروزه، بافت چارشو به یک صنعت دستی مهم تبدیل شده و محصولات جانبی متنوعی مانند کیف، رومیزی و پیراهن نیز از آن تولید میشود.